بهمن: پرویز پرستویی و حبیب احمدزاده با همراهی بعضی از جانبازان و رزمندگان دفاع مقدس به عیادت نرگس کلباسی (فعال اجتماعی) رفتند.
حبیب احمدزاده در متنی که در اختیار ایسنا گذاشته است، این دیدار را اینگونه روایت کرده است: « چند وقتی بود که با بچه ها قرار گذاشته بودیم تا از زحمات خانم نرگس کلباسی در مناطق سیل زده و دیگر امور خیریه اش همچون آزادی مادران زندانی به صورتی تقدیر و قدردانی نماییم و 11 آذر ماه فرصتی دست داد که این اتفاق بی افتد.
گروه ما تشکیل شده بود از آقا “مکی یازع” جانباز و رزمنده آبادانی که فقط سرش را زیر انداخته و به دبیری جشنواره شاد دانش آموزی و راه اندازی پارک بازی در مناطق محروم بی هیچ چشمداشتی مشغولست و جناب تقی پور رزمنده و جانباز دوپا قطع و مدیر موزه صلح تهران؛ سیدصالح موسوی رزمنده و جانباز قهرمان روزهای اول جنگ خرمشهر و همسرش سرکار خانم بتول کازرونی از امدادگران داوطلب روزهای اولیه خونین شهر و پرویزخان پرستویی همیشه دست به کار و به راه خیر.
پس هرکسی از گوشه ای از ایران و تهران راه افتاد و به بیمارستانی که خانم کلباسی به سبب کسالت بستری است، رسیدیم، پرویزخان بعد از معرفی همه گروه، سخنی از باب محبت و تشکر داشت و اشاره ای به ساخت صدها خانه و کمک به بازسازی بسیار بیشتر آنان در سرپل ذهاب بعد از زلزله دو سال قبل و انکه چگونه دختری تمام وجودش را اینچنین وقف ملت خود کرده بدون هیچ انتظار کمکی و یا حتی تشکر و توجهی از هیچ کسی.
و سپس جناب تقی پور بود که اظهار داشت: در پانزده سالگی در آزادی خرمشهر دو پایم را از دست دادم و الان سی و هفت سال از آن زمان می گذرد که بر ویلچر می نشینم ولی همیشه افتخار می کنم که با نشستن امثال من سالهاست مردم کشورم با افتخار و سرافراز ایستاده اند.
خانم بتول کازرونی همسر سید صالح موسوی نیز در مورد شخصیت جهان آرا چنین اظهار داشت: جهان ارا فرمانده ما نبود بلکه محبوب و پدر تمام رزمندگان خرمشهری بود؛ او بود که در آن شب های تلخ اول جنگ خرمشهر و خیانت امثال بنی صدرها با درد هر رزمنده می گریست و بدین علت محور محبت بود و ما کار امروز شما را کمتر از کار بچه های مدافع خرمشهر در اوایل جنگ نمی دانیم که دست برجای درستی گذاشته اید و آن هم آبادانی و شاد کردن دلهای مردم بینوا در نقاط محروم است.
در این هنگام به نیابت از همه جانبازان جنوبی و نیز شهدا، سرکار خانم کازرونی تندیس نمادین شهید جهان آرا را با درآغوش کشیدن خانم کلباسی به او اهدا کرد.
خانم کلباسی نیز با ترکیدن بغضش در بین دست زدن جمع از همه تشکر کرد و اظهار داشت: جز تشکر از شما عزیزان و قدردانی از همه، چیزی برای گفتن ندارم…..
خلاصه برای همه ما که روزی بهشتی بود با بودن درجمع چنین فرشتگانی.
ای کاش تا باد چنین بادا.»
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمی نماید.
فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4
منبع: بهمن
