بهمن: سیاست خارجی دونالد ترامپ طی دو ماه نخست زمامداری، بر اعمال تعرفه و سپس تحریم تمرکز داشت؛ ضمن این که رویکرد کاخ سفید در قبال اوکراین، غزه و ایران نیز توجهات را به خود جلب کرد.
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: دولت دوم «دونالد ترامپ» پس از مراسم تحلیف در یکم بهمن (۲۰ ژانویه) با طوفانی از تغییرات در واشنگتن و روابط آمریکا با جهان شروع شد؛ از وضع تعرفه مقابل کانادا به عنوان یک متحد دیرینه حتی بیش از تعرفه های وضع شده مقابل چین تا مطرح کردن اشغال غزه از طرف آمریکا و تهدید به الحاق گرینلند و تماس با ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه با هدف پایان جنگ در اوکراین.
چرخش سیاست خارجی آمریکا بر مدار «تعرفه »
برخلاف دور نخست ریاست جمهوری ترامپ که وی بیشتر بر فشار سیاسی-اقتصادی و تحریم تمرکز داشت، ترامپ در دولت دوم خود موضوع تعرفه ها را سرلوحه برنامه های کاخ سفید در عرصه خارجی قرار داده است.
ترامپ هدف از وضع تعرفه بر کالاهای وارداتی از کشورهای مختلف را بازگرداندن تولید به ایالات متحده دانسته و آنرا قدمی مهم در امتداد تحقق شعار «بازگرداندن باردیگر عظمت به آمریکا» می داند.
با همین نگرش، رییس جمهور آمریکا ۱۷ اسفند دستور اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر کالاهای کانادایی و مکزیکی و ۱۰ درصدی بر کالاهای چینی را صادر کرد و اظهار داشت که پکن باید از ورود ماده فنتانیل به ایالات متحده پیشگیری کند. وی پنج روز بعد یعنی ۲۲ اسفند تعرفه گسترده ۲۵ درصدی را بر تمام فولاد و آلومینیوم وارداتی به ایالات متحده آمریکا اعمال کرد؛ اقدامی که تهدیدی برای افزایش قیمت در قشر بزرگی از کالاهای مصرفی و صنعتی برای آمریکایی ها است.
این جنگ تعرفه ای همانطور که انتظار میرفت با واکنش متقابل بازیگران مختلف جهان همراه بود. چین به سرعت افزایش ۱۰ تا ۱۵ درصدی تعرفه های وارداتی را بر طیفی از محصولات کشاورزی و غذایی آمریکا اعلام نمود و همزمان ۲۵ شرکت آمریکایی را تحت محدودیت های صادراتی و سرمایه گذاری قرار داد.
اتحادیه اروپا یار دیرینه آمریکا به جنگ تعرفه ای ترامپ با اعمال تعرفه های جدید بر ۲۸ میلیارد دلار از واردات آمریکا در عرصه های فولاد، آلومینیوم، منسوجات، لوازم خانگی و محصولات کشاورزی – همچون مرغ، گوشت گاو، غذاهای دریایی- آجیل، شکر و سبزیجات، پاسخ داد.
این تنش تا جایی ادامه یافت که ترامپ اواخر اسفند تهدید کرد در واکنش به اقدام تلافی جویانه اتحادیه اروپا مقابل تعرفه های فولاد و آلومینیوم او، تعرفه های هنگفتی (۲۰۰ درصدی) بر نوشیدنی های الکلی اروپایی وضع خواهد کرد؛ تشدید یک جنگ تجاری که از دید ناظران به آسانی می تواند از کنترل بیرون رود.
پیش از چین و اتحادیه اروپا، همسایگان شمالی و جنوبی آمریکا هدف جنگ تعرفه ای ترامپ قرار گرفته بودند. رییس جمهوری آمریکا در شبکه اجتماعی خود موسوم به «تروث سوشیال» اظهار داشت که عوارض گمرکی واردات فولاد و آلومینیوم از کانادا (با افزایش ۲۵ درصدی امروز) ۵۰ درصد می شود و کانادا باید فوراً تعرفه های خود بر کالاهای آمریکایی را لغو کند.
ترامپ اشاره کرد: در واکنش به اعمال تعرفه ۲۵ درصدی از طرف کانادا بر برق وارداتی به ایالات متحده، به وزیر تجاری فرمان داده ام که یک تعرفه اضافی ۲۵ درصدی را مقابل کانادا اعمال نماید و تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم از کانادا به ایالات متحده را به ۵۰ درصد افزایش دهد.
رئیس جمهوری آمریکا افزود که به زودی در واکنش به موضوع برق، در مناطق مورد نظر وضعیت اضطراری ملی اعلام خواهدنمود که «به ایالات متحده اجازه خواهد داد تا به سرعت اقداماتی را برای حل این تهدید از طرف کانادا انجام دهد.»
او با اعلان اینکه کانادا باید تعرفه های ۲۵۰ تا ۳۹۰ درصدی را که بر محصولات لبنی مختلف ایالات متحده اعمال شده، لغو کند، تهدید کرد که اگر کانادا تعرفه گمرکی (تلافی جویانه) خودرا لغو نکند، از ماه آتی (آوریل ۲۰۲۵/ فروردین ۱۴۰۴) عوارض گمرکی خودرو های وارداتی از این کشور را هم افزایش خواهیم داد.
کانادا بزرگترین تامین کننده فولاد و آلومینیوم ایالات متحده است و بر پایه گزارش ها احیانا تعرفه های ۳۰ میلیارد دلاری مقابل آمریکا فرا می رسد. یک مقام کانادایی که خواست نامش فاش نشود، اعلام که کشورش در جواب تعرفه های فولاد و آلومینیوم ترامپ، تعرفه های تلافی جویانه ۲۹.۸ میلیارد دلاری مقابل این کشور اعمال خواهدنمود.
برخی از مفسرین معتقدند باوجود اصرار ترامپ به اعمال تعرفه، در نهایت این بازارهای مالی هستند که جهت گیری های اقتصادی را شکل می دهند و ممکنست رییس جمهوری آمریکا را به عقب نشینی از سیاستهای تعرفه ای ناگزیر سازند.
«سی ان ان» با اعلان اینکه بازارها به عنوان «داور نهایی» عمل می کنند و سیاستهای اقتصادی باید باتوجه به واکنش های بازار تنظیم شوند، اضافه کرد: تحمل ترامپ در مقابل پریشانی های بازار بی نهایت نیست و واکنش بازار سهام ممکنست در نهایت او را ملزم به تجدیدنظر در سیاست هایش کند.
این رسانه آمریکایی به برخی عقب نشینی های قبلی در قبال تعرفه ۶۰ درصدی بر تمامی کالاهای وارداتی از چین یا تعرفه ۲۵ درصدی بر واردات از کانادا و مکزیک اشاره نمود و نوشت که «ترامپ ممکنست در نهایت ملزم به عقب نشینی از سیاستهای تعرفه ای فعلی شود.» گفتنی است که دولت ترامپ ۱۶ اسفند در همان شروع راه تحمیل تعرفه، از تعویق یک ماهه تعرفه های ۲۵ درصدی بر صنعت خودروسازی در مکزیک و کانادا آگاهی داد.
رویکرد جنجالی ترامپ در قبال غزه و اوکراین
ترامپ روز سوم بهمن یعنی تنها دو روز پس از تحلیف، بار دیگر ادعاهایی را بیان کرد و توافق ترک مخاصمه غزه را به سود خود مصادره کرد و در رابطه با بحران اوکراین نیز بدون نام بردن از «جو بایدن» رییس جمهور دموکرات قبلی اظهار داشت که اگر او رییس جمهور بود، جنگ اوکراین اتفاق نمی افتاد.
در ارتباط با رویکرد ترامپ در قبال غزه باید گفت وی همان راهی را می رود که پیش تر بایدن پیموده بود. پنجم بهمن ماه، وزارت خزانه داری آمریکا رسماً تحریم ها مقابل شهرک نشینان و گروههای غیرقانونی رژیم صهیونیستی همچون جنبش شهرک سازی آمانا را که متهم به خشونت مقابل فلسطینیان در کرانه باختری اشغالی در بحبوحه افزایش حملات شهرک نشینان بودند، لغو نمود.
ترامپ در ادامه پشتیبانی از رژیم صهیونیستی، ششم فوریه ۲۰۲۵ (۱۸ بهمن ۱۴۰۳) فرمان اجرائی اعمال تحریم ها مقابل «دیوان کیفری بین المللی» در لاهه هلند را در پشتیبانی از این رژیم و همزمان با حضور «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر آن در واشنگتن دی سی صادر کرد.
در این بیانیه آشکارا ادعا شده بود: دیوان کیفری بین المللی بدون مبنای قانونی، با صدور احکام بازداشت بی اساس مقابل بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر جنگ سابق، از قدرت خود سوء بهره برده است.
این حمایت بی چون وچرای ترامپ از نسل کشی رژیم صهیونیستی در غزه با واکنش جهانی رو به رو شد به عنوان نمونه یک روز بعد (۱۹ بهمن)، ۷۹ کشور جهان همچون کانادا، آلمان، فرانسه، آفریقای جنوبی و مکزیک در اطلاعیه ای مشترک اعلام نمودند که اقدام ترامپ در اعمال تحریم دیوان کیفری بین المللی، حاکمیت قانون بین المللی را از بین می برد. دشمنی ترامپ با مردم فلسطین با طرح کذایی وی بر اساس جابجایی الزامی ساکنان غزه و انتقال آنان به مصر و اردن شدت گرفت.
حمایت ترامپ از رژیم صهیونیستی در مقابل محور مقاومت، در جریان حملات آمریکا و انگلیس طی روزهای آخر سال ۱۴۰۳ به شهرهای یمن به اوج خود رسید. جنگنده ها و بمب افکن های این دو کشور ستیزه جوی غربی شامگاه شنبه ۲۵ اسفند از مناطقی در شهرهای صنعاء و صعده یمن را هدف حملات خود قرار دادند.
بر اساس گزارش های انتشار یافته این حمله مناطق مسکونی و زیرساخت های غیرنظامی یمن را تخریب و برق بخش های گسترده ای از این شهرها را قطع کرده است. تا انتهای سال ۱۴۰۳، رسانه ها تعداد شهدا در شهرهای مختلف یمن را بالاتر از ۵۰ تن و شمار زخمی ها را بالاتر از ۱۰۰ نفر اعلام نمودند که بیشتر آنها زن و کودک هستند.
آمریکا مدعی است که این حملات بمنظور روبرو شدن با حملات ارتش یمن و انصارالله به کشتی های آمریکایی و غربی از دریای سرخ است اما انصارالله تأکید دارد که هرگونه حمله به کشتی ها در جواب حملات نیروهای آمریکایی بوده و ارتش یمن از تمامیت ارضی این کشور دفاع کرده است.
در قضیه بحران اوکراین نیز ترامپ در جریان رقابتهای انتخاباتی وعده داده بود که این بحران را ۲۴ ساعته حل خواهدنمود اما تا انتهای سال ۱۴۰۳ که دقیقاً ۲ ماه از عمر دولت وی سپری می شد، رییس جمهوری آمریکا از حل این بحران سه ساله ناتوان ماند.
دیدار جنجالی و پرتنش «ولودیمیر زلنسکی» رییس جمهور اوکراین با ترامپ و معاونش که با تحقیر و اخراج زلنسکی از کاخ سفید همراه بود، نشان داد که حل بحران اوکراین به این آسانی که ترامپ تصور می کرد، نیست؛ خصوصاً این که کشورهای اروپایی تمام قد از کی یف حمایت کردند و در صدد ایجاد صندوق دفاعی و ارتش متحد اروپایی برآمدند.
چند تماس تلفنی بین ترامپ و «ولادیمیر پوتین» رییس جمهور روسیه و متعاقب آن، برگزاری نشست میان وزرای خارجه دو کشور در ریاض که در آن از مقامات اوکراین و اروپا دعوتی به عمل نیامده بود، بالاتر از پیش میان اردوگاه غرب و روابط فرا آتلانتیک شکاف انداخت.
اما پس از سفر زلنسکی به عربستان و گفتگو با مقامات ریاض و سپس دیدار با نمایندگان آمریکا، کورسوی امیدی برای حل این بحران نمایان شد که البته نمی توان نگاه منفعت طلبانه ترامپ به ذخایر معدنی اوکراین و قرارداد ۵۰۰ میلیارد دلاری ترامپ و زلنسکی دراین خصوص را در برگزاری این دیدار و ترمیم روابط، بی تأثیر دانست.
سیاست دوگانه و متناقض ترامپ در قبال ایران
ترامپ که در دور دوم ریاست جمهوری خود بارها برای رسیدن به توافق با ایران اظهار امیدواری کرده، ۴ فوریه ۲۰۲۵ (۱۶ بهمن ماه ۱۴۰۳) با امضای یادداشتی برای ادامه سیاست فشار حداکثری مقابل جمهوری اسلامی ایران، ادعا کرد که آماده گفتگو با رییس جمهوری ایران است. او با بیان این ادعا که برای امضای این یادداشت «دچار تردید» بوده است، مدعی شد: «این برای ایران خیلی سخت است». «امیدوارم مجبور نباشیم بسیاری از آن استفاده نمائیم.» باید دید آیا می توانیم به توافقی با ایران برسیم؟
ترامپ روز بعد همین طور در شبکه اجتماعی خود موسوم به تروث سوشیال، با اعلان اینکه اولویتش رسیدن به یک توافق هسته ای قابل راستی آزمایی با ایران است، اظهار داشت: ما باید فوراً کار بر روی آنرا شروع نماییم و زمانی که این توافق امضا و غائی شد، یک جشن بزرگ در خاورمیانه برگزار نماییم.
ترامپ طی همین چند ماه آغازین زمامداری خود، در حالی از مذاکره و توافق با ایران سخن به میان می آورد که در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۸ می ۲۰۱۸) باوجود مخالفت های بین المللی و پایبندی کامل تهران به تعهدات خود، بصورت یکجانبه از توافق جامع اقدام مشترک (برجام) خارج شد.
ترامپ اسفندماه نامه ای را بوسیله «انور قرقاش» مشاور دیپلماتیک رییس امارات متحده عربی به ایران ارسال کرد. «اسماعیل بقایی» سخنگوی وزارت امور خارجه ایران روز ۲۷ اسفند در نشست خبری خود با خبرنگاران اظهار داشت: «آنچه در رسانه ها درباره ی محتوای نامه ترامپ به رهبر انقلاب انتشار یافته و عمدتا گمانه زنی است و فحوای نامه با صحبت های عمومی رییس جمهور آمریکا فاصله ای ندارد.»
سخنگوی وزارت خارجه ایران با اعلان اینکه آمریکا «گفتگو و مذاکره را فقط به عنوان یک ابزار سیاسی و تبلیغاتی و روانی و نه به عنوان روشی برای حل و فصل اختلاف مد نظر قرار می دهد»، اظهار داشت که پاسخ تهران نیز «روشن» است.
این نامه درحالی ارسال شد که جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام نموده است که اعتمادی به آمریکا و سیاستهای آن ندارد. چرایی بی اعتمادی ایران به سیاستهای آمریکا سریعاً آشکار شد و ۱۸ بهمن ماه، وزارت خزانه داری ایالات متحده اعلام نمود که تحریم های جدیدی در عرصه انرژی، کشتیرانی و نفت مقابل ایران اعمال کرده که نخستین تحریم دولت ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری اش در پی امضای یادداشت ضد ایرانی او به شمار می رفت. در این فهرست نام وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران نیز بچشم میخورد.
بنابراین همزمانی ارسال نامه ترامپ به ایران با اعمال تحریم های سنگین مقابل تهران، تصویری آشکار از راهبرد اصلی آمریکا ارائه داد؛ این اقدام نه فقط تناقضی آشکار در سیاست واشنگتن را نشان داد، بلکه بار دیگر ثابت کرد که هدف واقعی آمریکا از طرح مذاکره، نه تفاهم، بلکه فریب افکار عمومی و افزایش فشار است.
منبع: بهمن