اسپوتنیك بررسی كرد؛ ۱۶سال پس ازنطق پوتین یک پیشگویی ساده یا هشداری که گوش شنوا نداشت؟

به گزارش بهمن، رئیس جمهور روسیه ۱۶ سال پیش در کنفرانس امنیتی مونیخ یک سخنرانی تاریخی را ایراد کرد و اظهار داشت که پیشروی ناتو به شرق اروپا، اقدامی تحریک آمیز است و به کاهش شدید سطح اعتماد دوطرفه می انجامد!

به گزارش بهمن به نقل از اسپوتنیک، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ۱۶ سال پیش در کنفرانس امنیتی ۲۰۰۷ مونیخ، سخنانی ایراد کرد که نقطه عطفی بود برای آنچه امروز در اکراین رخ می دهد؛ سخنرانی که رئیس جمهور روسیه در آن به پیشروی شرقی ناتو، بعنوان اقدامی تحریک آمیز اشاره و نظم جهانی تک قطبی را پروژه ای «غیرواقعی و ریاکارانه» توصیف کرد.
دیمیتری سوسلف، نایب رییس مرکز مطالعات اروپایی و بین المللی در دانشکده اقتصاد مسکو می گوید: به باور من، اهمیت اصلی آن سخنرانی این بود که برای اولین بار، رویکرد غرب به روابط بین المللی به صورت سیستماتیک به نقد کشیده شد.
سوسلف که معاون تحقیقاتی شورای روسیه در سیاست خارجی و دفاعی هم شمرده می شود، اضافه کرد: رئیس جمهور روسیه به همان شکل، به رویکرد آمریکا به روابط بین المللی و سیاست خارجی این کشور تاخت. پوتین در این باب، آمریکا را عنصر بزرگ بی ثبات کننده نظام بین المللی توصیف کرد و اظهار داشت که جهان، پروژه هژمونی جهانی آمریکا را پس خواهد زد.
وی اضافه کرد: پیشتر، گفتمان غالب در آمریکا این بود که نظم تحت رهبری آمریکا در نهایت به نظم جهانی بدل خواهد شد و سایر کشورها و قدرت ها همچون روسیه، سرانجام بعنوان شرکای دست پایین و فرعی، خویش را درون این نظام جا داده و با آن وفق پیدا می کنند! ازاین رو پیام پوتین این بود که چنین اتفاقی نمی افتد و این مورد مشخصاً در رابطه با روسیه صدق نخواهد کرد.
به گفته سوسلف، پوتین در آن مقطع توضیح داد که شکل طبیعی نظام بین الملل، چندقطبی است و با سخنرانی خود به تمایل روسیه برای به چالش کشیدن پروژه تک قطبی و هژمونیک آمریکا اشاره نمود.
هشداری که گوش شنوا نداشت
سوسلف دو مؤلفه اصلی که پوتین را بر آن داشت تا در تاریخ دهم فوریه ۲۰۰۷، این نطق را ایراد کند، این گونه توضیح داد:
نخست؛ بدین سبب که مفهوم نظام چندقطبی در آن برهه، روی بورس و نیمه دوم دهه ۲۰۰۰، زمان تغییرات بنیادین در نظام بین الملل بود.
به گفته سوسلف، پروژه تک قطبی که آمریکا درحال توسعه آن بود، با شکست این کشور در عراق و افغانستان، آغاز به فروپاشی کرد. همزمان، «بریکس»، گروه غیررسمی کشورهای درحال توسعه شامل برزیل، روسیه، هند و چین که در ادامه آفریقای جنوبی به آن افزوده شد، آغاز به ظهور کرد. وزرای خارجه چهار کشور اولیه بریکس، سپتامبر ۲۰۰۶ در نیویورک و حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با یکدیگر ملاقات کردند.
سوسلف می گوید: قبل از آن هم نمونه هایی از تجلی نظام چندقطبی بروز کرده بود؛ همچون اعلامیه مشترک چین-روسیه در رابطه با جهان چندقطبی و نظام بین الملل. در واقع، ۱۰ سال قبل از سخنرانی پوتین، یوگنی پریماکوف، وزیر خارجه برجسته آن روزهای روسیه، در سال ۱۹۹۷ این پروژه را رونمایی نمود. اما سخنرانی پوتین، بشدت سیستماتیک و نظام مند بود و اساساً «خط جدایی و تفکیک» را برجسته ساخت؛ خطی که در نهایت به نظام تک قطبی تمام کرد چونکه ابرقدرتی همچون روسیه به صورت سیستماتیک آغاز به مقاومت برابر سیاست های آمریکا کرده بود.
دوم؛ از سال ۲۰۰۶، دولت جرج دابلیو بوش، آشکارا آغاز به بحث در رابطه با مطلوب بودن الحاق اکراین و گرجستان به ناتو کرد. «انقلاب نارنجی» سال ۲۰۰۴ در اکراین و تحت حمایت آمریکا، ویکتور یوشچنکو را به ریاست جمهوری رساند؛ کسی که الحاق به ناتو را در رأس سیاست خارجی خود قرار داده بود، حتی با این وجود که این تفکر، با اعلامیه حاکمیت اکراین (۱۶ جولای ۱۹۹۰) در تناقض آشکار بود.
سوسلف اضافه کرد: از آنجائیکه آمریکا آشکارا آغاز به گسترش ناتو به سمت کشورهای پساشوروی کرده بود، برای پوتین بسیار مهم بود که این اخطار را بدهد.
گسترش ناتو و تعهدات فراموش شده
آلفرد دی زایاس، پروفسور حقوق بین الملل در ژنو و کارشناس مستقل اسبق سازمان ملل متحد در حوزه نظم بین الملل (۲۰۱۲-۲۰۱۸)، می گوید: سخنرانی پوتین، دستی بود که روسیه به سمت غرب دراز کرده و گواهی بود بر آمادگی وی برای مذاکره در رابطه با نظم نوین جهانی پس از جنگ سرد.
به گفته زایاس، تا قبل از آنکه بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۹۷، چراغ سبز پیشروی و گسترش ناتو به شرق را بدهد، بشریت امید مختصری داشت اما کلینتون، تمام تعهدات جیمز بیکر، وزیر خارجه آمریکا به گورباچف، را زیر پا گذاشت.
زایاس اشاره کرد: روسیه در سال ۱۹۹۷ هیچکس را تهدید نمی کرد؛ مسکو قصد داشت تا زیر چتر سازمان ملل و منشور آن، به غرب بپیوندد؛ نهادی که قانون اساسی جهان شباهت داشت و تنها «نظم بین المللی قانون محور» است.
پوتین در جریان سخنرانی سال ۲۰۰۷، به صورت مشخص به مبحث گسترش ناتو اشاره نمود و این سوال را از رهبران غربی پرسید که این گسترش «علیه چه کسی است؟»
پوتین در آن برهه اظهار داشت: کاشف به عمل آمده که ناتو نیروهای خط مقدم خویش را در مرزهای ما مستقر کرده و ما همچنان اکیداً به الزامات معاهده پایبند بوده و به هیچ عنوان به این اقدامات واکنش نشان نداده ایم. به نظرم، واضح است که گسترش ناتو با مدرنیزه کردن این ائتلاف با حصول اطمینان از امنیت اروپا هیچ ارتباطی ندارد. بلکه بالعکس، این اقدامی تحریک آمیز است که سطح اعتماد دوجانبه را کم می کند.
پوتین این مورد را بیان کرد که بعد از انحلال معاهده ورشو، چه بر سر تضامین آمریکا و مقامات اروپایی غربی آمده و به نقل از مانفرد وورنر، دبیرکل وقت ناتو به تاریخ ۱۷ مه ۱۹۹۰ در بروکسل، اظهار داشت که «این حقیقت که ما آماده هستیم تا خارج از مرز آلمان نیروهای ناتو را مستقر “نکنیم”، برای شوروی یک تضمین امنیتی محکم و استوار است.»
آرشیو امنیت ملی آمریکا، مؤسسه ای غیرانتفاعی در دانشگاه جرج واشنگتن، در دسامبر ۲۰۱۷ مجموعه اسنادی را منتشر نمود که از حالت طبقه بندی خارج شده بود و نشان می داد که این تعهدات نه تنها شفاهی نبوده و بلکه مکتوب هم بوده است. در طول فرایند اتحاد آلمان حد فاصل سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱، جیمز بیکر، و رهبران کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان به گورباچف و سایر مقامات شوروی تعهد دادند که ناتو به سمت شرق اروپا پیشروی نخواهد کرد.
پوتین به دنبال حصول اطمینان از امنیت و ثبات اروپا بود
به گفته زایاس، به رغم تلاش رسانه های غربی برای به تصویر کشیدن ولادیمیر پوتین بعنوان رهبری بی مبالات و فاسد، راهبرد پوتین منطقی و شفاف بود. پوتین از کنفرانس امنیتی مونیخ در سال ۲۰۰۷ تا دسامبر ۲۰۲۱، یعنی زمانی که مسکو پیش نویس پیشنهادات امنیتی خویش را در اختیار ناتو و آمریکا قرار داد، دائماً خواهان ایجاد امنیت مشترک بود.
مسکو در همین راستا، به دفعات به آمریکا و متحدانش در ناتو در رابطه با گسترش این ائتلاف نظامی به سمت شرق اروپا، اخطار داده و نگرانی های جدی روسیه در رابطه با روند یکنواخت و تدریجی نظامی سازی کشورهای همسایه اش را مطرح کرده بود. پوتین همینطور بر تعهد روسیه به همکاری با غرب برای حل معضلات اضطراری جهان تاکید کرده بود.
پوتین در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۱ در مقاله ای برای هفته نامه آلمانی «دی زیت»، روی ایده ایجاد «اروپایی بزرگ تر، از لیسبون تا ولادی وستوک» و متحد با ارزش ها و منافع مشترک، تصریح کرد و به صورت برجسته به رؤیای شارل دو گل، در رابطه با «یک قاره واحد» اشاره کرده بود؛ قاره ای که نه تنها از لحاظ جغرافیایی بلکه از حیث فرهنگی و تمدنی متصل و مرتبط بود.
به باور زایاس، مشکل این بود که غرب دائماً هشدارهای روسیه را نادیده گرفته و پیشنهادهایش را رد می کرد و جریان اصلی رسانه ای به طور عمده دست به تحریف اظهارات و پیشنهادات وی می زد!
در پیش نویس پیشنهادات امنیتی مسکو، عدم الحاق اکراین به ناتو، عدم استقرار سلاح تهاجمی در نزدیکی مرزهای روسیه و همینطور بازگشت توانمندی ها و زیرساخت های اروپایی ناتو به سطوح سال ۱۹۹۷ پیشبینی شده بود.
دست رد آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا به پیشنهادات روسیه، این کشور را بر آن داشت تا اقدامات پیش دستانه اتخاذ و برای خلع سلاح و نازی زدایی اکراین، عملیات ویژه نظامی خویش را در این کشور آغاز کند.
چشم پوشی از اخطار پوتین
سوسلف می گوید: در آن برهه سخت بود که بتوان عمق تشدید روابط آمریکا-روسیه و روسیه-غرب را تصور کرد بخصوص عمق فروپاشی روابط روسیه با اروپا را؛ اما پیش شرط تشدید رابطه خیلی قبل تر قابل تشخیص بود: تلاشهای آمریکا برای تقویت امنیت خود؛ ایجاد سامانه های پدافندی، تضعیف ثبات راهبردی، گسترش ناتو به سمت مرز روسیه و الحاق اکراین و گرجستان به ناتو و همه همه به قیمت از بین بردن امنیت دیگران؛ نگاهی که مسکو همواره آنرا تهدیدی جدی می دید که موجودیت روسیه را به خطر می انداخت و مقابله با آن حتی استفاده از قوای نظامی را هم توجیه می کرد.
نکته قابل توجه این که یک سال بعد از سخنرانی پوتین، میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان که سوگولی دولت بوش بود، تصمیم گرفت به «اوستیای جنوبی» و صلح بانان روسیه حمله کند و البته با پاسخ قاطع و متناسب مسکو مواجه گردید.
دکتر مارکو مارسیلی، عضو افتخاری مرکز مطالعات و تحلیل راهبردی، می گوید که رهبران غربی اخطار سال ۲۰۰۷ پوتین را نادیده گرفتند.
وی اضافه کرد: معتقدم که دلیل خطای آنها، استکبار و خودبزرگ بینی بود که در برتری و بزرگی فرضی آمریکا و متحدانش ریشه داشت. بر این باورم که وقتی پوتین سخنرانی خویش را در مونیخ ایراد کرد، بوش به این نتیجه رسیده بود که همچنان با روسیه تحت رهبری «بوریس یلتسین» روبه رو است؛ کشوری ضعیف که تازه از خاکستر شوروی سابق برخاسته و نمی توانست با قدرت های غربی روبرو شده و برای آنها خطرآفرین باشد!
به گفته مارسیلی، آمریکا و متحدانش در ناتو به جای جدی گرفتن سخنرانی پوتین، در سال ۲۰۱۱ به لیبی حمله و آفریقای شمالی را بی ثبات کرده و در ادامه در خاورمیانه، جرقه تحولات سیاسی معروف به «بهار عربی» را زدند.
نمی توان دمکراسی را مثل چیزبرگر صادر کرد!
سپس کودتای خونین اکراین در سال ۲۰۱۴ و تحت رهبری آمریکا رقم خورد. پس از آن، واشنگتن بیشتر از پیش ایده الحاق اکراین به ناتو را گسترش داد و رزمایش های مشترک و تسلیح ارتش اکراین را تشدید کرد.
به گفته زایاس، نقش جریان اصلی رسانه ای در عدم اطلاع رسانی نطق پوتین و پیشنهادهای مکرر وی برای مذاکره با حسن نیت و مطابق با ماده ۲(۳) منشور سازمان ملل، بسیار چشم گیر بود. از همان ابتدا هم واضح بود که گسترش ناتو و تسلیح اکراین، تهدیدی بزرگ برای روسیه بوده و موجودیت آنرا هدف گرفته است.
وی اشاره کرد: اقدام پلید شیطان سازی از روسیه و پوتین از اوایل دهه ۲۰۰۰، مستلزم یک تهدید بود؛ «تهدید استفاده از زور که به صورت مشابه مطابق ماده ۲(۴) منشور سازمان ملل، ممنوع می باشد.»
خبرگزاری مهر را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید

منبع: