استمرار اتهامات در وقت اضافه

به گزارش بهمن، با وجود اینکه سال هایی از عمرش را صرف مبارزات انقلابی و تهییج مردم برای حضور فعال در راهپیمایی ها و تظاهرات ها کرد اما دیری نگذشت که همه اعتبار و آبرویش را هزینه کرد تا برادرزنش را از سکه بیندازد. او البته به این کار بسنده نکرد و سونامی تلخی را ضد کارگزاران ارشد نظام از رهبر نظام جدید سیاسی تا سایر مقامات ارشد کشور، بلند کرد.

به گزارش بهمن به نقل از ایسنا، امروز چهارم آبان هشتمین روز از درگذشت شیخ علی تهرانی در ۲۷ مهر ۱۴۰۱ است.

علی مرادخانی ملقب به شیخ علی تهرانی، شوهر بدرالسادات خامنه ای خواهر رهبر معظم انقلاب اسلامی و از شاگردان آیات عظام سید حسین طباطبایی بروجردی و سید روح الله موسوی خمینی بود که در دوران نهضت و مبارزات سیاسی در مخالفت با رژیم پهلوی و بر ضد حکومت ستم شاهی در کنار دیگر یاران و همراهان انقلاب خدمت کرد.

مجتهد و فقیه بود و در علم کلام و حکمت اسلامی صاحب نظر بود و از تشکیل حکومت اسلامی حمایت کرد.

شیخ، واعظی پر شور و حرارت و مبارزی انقلابی بود و منبرهای تندی مقابل ظلم و جور محمدرضا شاه داشت بنا بر این چند بار دستگیر، زندانی و به همراه تعدادی از یاران انقلاب به شهرستان های ایرانشهر، سیرجان و سقز با شرایط آب و هوای سخت، تبعید شد.

علی کیست؟
شیخ علی چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ در روستای ارنگه به دنیا آمد. در نوجوانی همراه خانواده به بافت قدیمی و مذهبی نشین لرزاده تهران نقل مکان کرد و به مکتبخانه رفت و خواندن و نوشتن آموخت. او به پیشنهاد پدرش عزت الله به حوزه علمیه لرزاده رفت و دروس مقدمات علوم دینی را آموخت.
علی دروس عالیه حوزوی را هم در مدرسه حجتیه قم آموخت. او دروس خارج فقه و اصول را نزد آیت الله سید حسین طباطبایی بروجردی و آیت الله سید روح الله موسوی خمینی آموخت و با اتمام تحصیلاتش به تبلیغ علوم دینی و موعظه عموم مردم مشغول شد.
با وجودی که نام خانوادگی علی، مرادخانی بود اما از آنجائیکه روستای ارنگه تا اواخر دهه ۱۳۸۰ از توابع استان تهران به شمار می رفت طلبه ها او را شیخ علی تهرانی صدا می زدند.
علیِ جوان در سن ۳۵ سالگی راهی مشهد شد و تحصیل را در زمینه علمیه مشهد به مدیریت آیت الله سید محمدهادی میلانی از سر گرفت و همزمان، آموزش طلاب جوان را در کسوت معلم شروع کرد.
با آشنایی این طلبه ارنگه ای با آیت الله سید جواد خامنه ای و فرزندان ایشان، به تدریج پای او به بیت خامنه ای پدر باز شد و همین مسئله سبب شد شیخ به خواستگاری دختر سید جواد برود و سیده بدری خامنه ای ملقب به بدرالسادات خامنه ای را به همسری برگزیند. با وجود اینکه ۱۶ سال از هم شیره سید علی بزرگ تر بود اما ایشان را با رضایت پدر، به عقد خود درآورد. حاصل این وصلت سه دختر به اسامی وحیده، سعیده و فریده و دو پسر به اسامی محمود و احسان بود.
علیِ سیاسی
سالهای ابتدایی دهه ۱۳۴۰ سرآغاز قیام خمینی کبیر مقابل رژیم جائر پهلوی بود. علیِ جوان هم که در آن سال ها به شهرت رسیده بود، همراه سید عبدالکریم هاشمی نژاد، سید علی خامنه ای، عباس واعظ طبسی، محمدرضا محامی و برخی دیگر از همشهری های مشهدی به جرگه یاران امام پیوستند و مبارزات ضد رژیم را در مشهد شکل دادند.
او چند ماه پس از تبعید امام خمینی از ترکیه به عراق در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ بصورت مخفیانه به دیدار ایشان رفت.
تبعید شیخ

شیخ علی در طول سالهای نهضت سه بار دستگیری و تبعید شد. بار اول در سال ۱۳۴۹ به سبب سخنرانی تند و انتقادی مقابل رژیم پهلوی دستگیر و به ایرانشهر تبعید شد. دستگیری دوم وی در فروردین ۱۳۵۷ صورت گرفت. شیخ که به دعوت آیت الله دکتر محمد مفتح امام جماعت مسجد قبای تهران برای سخنرانی دهگی دعوت شده بود پس از دومین شب سخنرانی توسط ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور – ساواک – دستگیر و این دفعه به سیرجان تبعید شد. او برای سومین بار به اتفاق سید علی محمد دستغیب، مرتضی فهیم کرمانی و سید محمد احمدی دستگیر و به سقز تبعید شد.
با آخر دوره چند ماهه تبعید، شیخ علی به مشهد برگشت. وی در سه راهپیمایی و تجمع بزرگ مردم مشهد در تاریخ های پنجم، هشتم و شانزدهم آبان ۱۳۵۷ که در خیابان ها و میادین اصلی شهر، دانشگاه فردوسی و استادیوم سعدآباد مشهد برگزار شد، به عنوان امام جماعت و سخنران در کنار برادرزنش به تهییج مردم مقابل رژیم پهلوی و تاکید بر همبستگی و اتحاد آنان پرداخت و برقراری حکومت اسلامی را مورد تاکید قرار داد.
پس از انقلاب
شیخ علی تهرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ریاست دادگاه انقلاب مشهد منصوب گردید. او چند ماهی هم رئیس دادگاه انقلاب اسلامی اهواز شد و بازماندگان حکومت پهلوی را محاکمه کرد.
او در مرداد سال ۱۳۵۸ به نمایندگی از حزب جمهوری اسلامی مشهد داوطلب عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی شد و با انتخاب مردم به عنوان هفتمین نماینده منتخب استان خراسان به این مجلس راه پیدا کرد.
طبق آنچه که در کتب فقهیش منتشر کرد، شیخ علی تهرانی قائل به حکومت اسلامی بود بنا بر این در جریان تصویب قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی، از اضافه شدن اصل «ولایت فقیه» به این قانون به عنوان «اصلی ترین رکن نظام سیاسی کشور» توسط آیت الله حسینعلی منتظری به شدت دفاع کرد. حتی شیخ در واکنش به مخالفت مهندس عزت الله سحابی از بنیانگذاران نهضت آزادی با اضافه شدن اصل ولایت فقیه به قانون اساسی، در تجمعی که در میدان خزانه تهران راه انداخت با سخنان و رفتاری تند به سحابی تاخت.
نوشتن کتاب های اقتصاد اسلامی و مالیات های اسلامی سبب شد او به کمیسیون مالی و اقتصادی مجلس خبرگان قانون اساسی برود.
آثار فقهی
کتاب های نوشته شده شیخ علی تهرانی بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۸ شامل توحید افعالی یا کیفیت انتساب آثار اشیاء به اشیاء در سال ۱۳۴۹، توحید ذاتی یا اثبات وحدت وجود در سال ۱۳۵۰، مدینه فاضله در اسلام در سال ۱۳۵۱، تقیه در اسلام در سال ۱۳۵۲، قانون لاضرر یا حافظ نظام اسلامی در سال ۱۳۵۲، اقتصاد اسلامی در سال ۱۳۵۳، امر به معروف و نهی از منکر در سال ۱۳۵۳، روابط اجتماعی و اقتصادی در اسلام در سال ۱۳۵۴، توحید و خداشناسی در اسلام در سال ۱۳۵۴، مالیات های اسلامی ۱۳۵۵، اسلام ضد استثمار در سال ۱۳۵۵، طرح کلی نظام اسلامی در سال ۱۳۵۵، ای انسان ستم و تفرقه مپسند ۱۳۵۶ و اخلاق اسلامی در سه جلد در سال ۱۳۵۸.

ریشه های نفرت
بنیانگذار جمهوری اسلامی که فرهنگ غرب را عامل فروپاشی فکری و اخلاقی رژیم پهلوی و عقب ماندگی مردم کشورمان می دانستند، دانشگاه ها را اصلی ترین مرکز هدایت یا انحراف نسل جوان دانسته و خواهان پاکسازی دانشگاه ها از وجود استادان، دانشجویان و جریان های سیاسی وابسته به غرب و شرق و اسلامی شدن آنها شدند.
به دنبال این فرمان، دانشگاه های کشور با اتمام سال تحصیلی ۱۳۵۹ – ۱۳۶۰ به مدت سه سال تعطیل شد و شورای انقلاب اسلامی که محل حضور و تصمیم گیری یاران انقلاب اسلامی بود، ماموریت یافت تا برای پاکسازی گرایش های فکری ضد دینی از دانشگاه ها وارد عمل شود.
ورود قاطعانه شورا به موضوع در کنار سایر اتفاقات، حوادث و تصمیمات ماههای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی سبب حساسیت بیشتر شیخ و شعله ور شدن اعتراضات و مخالفت های جریان های سیاسی و دانشگاهیِ مخالف نظام جمهوری اسلامی شد به نحوی که در آن شرایط حساس و پر هرج و مرج حتی صدای عصبانیت جریان های منتقد و ضد انقلاب به بهانه های مختلف بلند شد.
بسته شدن دفاتر سازمان منافقین در دانشگاه ها در دانشگاه فردوسی مشهد واکنش شدیدتری داشت، به نحوی که شیخ علی در نقد تصمیمات و انتصابات امام خمینی در هفته نامه مجاهد و روزنامه کیهان مقاله چاپ کرد.
علاوه بر ماجرای بسته شدن دفاتر سازمان منافقین در دانشگاه های کشور، مخالفت امام با مشارکت نامزدهای جریان های ضد انقلاب که به جمهوری اسلامی رای «آری» نداده و بدنبال آن با قانون اساسی هم از در ناسازگاری درآمدند، سبب پیچیده تر شدن شرایط سیاسی و عمیق تر شدن اختلافات شیخ علی تهرانی با نظام جمهوری اسلامی شد.
استدلال و فرمان امام امت به مقامات وزارت کشور این وزارتخانه را مکلف کرد تا نامزدهای ضد انقلاب را از فهرست رقابت های انتخاباتی نخستین دوره مجلس شورای اسلامی کنار بگذارد. این تصمیم به مفهوم شکست مسعود رجوی و هم فکرانش برای راهیابی به خانه ملت شد.
کینه شیخ
شیخ علی پس از پیوند با خانواده خامنه ای به تدریج نسبت به برادرزنش سید علی خامنه ای حساس شد. حضور برادرزن شیخ در عالی ترین مناصب سیاسی و حکومتی همچون نمایندگی امام خمینی در نیروهای مسلح، عضویت در شورای انقلاب اسلامی، نمایندگی امام در دانشگاه ها، عضویت در حزب جمهوری اسلامی، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری از یک سو و اختلافات فکری و سیاسی او با خانواده خامنه ای از طرف دیگر، رفته رفته کینه و کدورت شیخ به سید علی را به حوزه های فکری و سیاسی تسری داد.
آتش این اختلافات با انتصاب سید به عنوان دومین امام جمعه موقت تهران در دی ۱۳۵۸ شعله کشید و شیخ مقابل این انتخاب امام خمینی به شدت اعتراض کرد.
تداوم سقوط
اما آتش اختلافات شیخ علی با نظام جمهوری اسلامی با پس گرفتن مسئولیت فرماندهی کل نیروهای مسلح از بنی صدر و رای مجلس اول به عدم کفایت سیاسی او، شلعه ورتر شد. همزمان با این اتفاق، تظاهرات خیابانی یا قدرت نمایی سازمان منافقین در ایام ۳۰ و ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ رقم خورد. این تظاهرات درگیری های خونینی را در شهرهای مختلف همچون مشهد که شیخ علی تهرانی در آنجا نقش فعالی در برگزاری میتینگ سازمان منافقین داشت، سبب شد.
پس از غائله خونین مشهد، شیخ علی توسط مقامات قضایی دستگیر و زندانی شد. او یک سال از زندان آزاد و شد و تحت نظر مقامات قضایی در خانه اش زندگی کرد.
مجموعه این اتفاقات، حوادث و رفتارهای تند سبب ایجاد نوعی همسویی بین شیخ علی تهرانی و مقامات ارشد سازمان منافقین و جدایی شیخ از انقلاب و فرار شیخ از ایران، کوچ به عراق و افتادن در دامن سازمان منافقین شد.
اتهامات ته نداشت
با استعفای دکتر مهدی سوداگر و دولت موقت که در اعتراض به تسخیر سفارت آمریکا در ایران انجام شد، شورای انقلاب اسلامی ماموریت یافت مقدمات برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری را فراهم آورد. با فراهم شدن مقدمات و اعلام شرایط کاندیداها در رسانه ها، جلال الدین فارسی به همراه دهها نفر دیگر با حضور در وزارت کشور در این انتخابات ثبت نام کردند.
با اطلاع شیخ علی تهرانی از این مساله ۱۰ روز پیش از برگزاری انتخابات در پنجم بهمن ۱۳۵۸ نامهَ ای به قول خودش «افشاگرانه» مقابل جلال الدین فارسی نوشت. وی در این نامه به آیات عظام سید محمد حسینی بهشتی، سید علی خامنه ای و اکبر هاشمی رفسانجانی هم اتهامات گوناگون زد.
شیخ علی در این نامه که در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۵۸ نوشت، اظهار داشت: «شما دریافتید، با آنکه دو بار از اداره آمار مشهد به وزارت کشور ایرانی الاصل نبودن آقای جلال الدین فارسی ابلاغ گردیده، اعتنائی نکردند و حزب جمهوری اسلامی برای تبلیغ از نامبرده، میلیونها تومان مصرف و حتی با ثابت شدن نزد شما و دستور شما هنوز ابلاغ نکرده اند که به مصرف اموال این ملت فقیر، در راه تبلیغ خلاف قانونی شان ادامه می دهند.
توده وسیعی به این کار و نیز به توطئه ای که معروف شده، که در زیر پوشش جلال الدین فارسی، سه نفر از یاران امام آقایان بهشتی، رفسنجانی و خامنه ای می خواهند کارهای اجرائی را به دست گیرند و قهرا در انتخابات مجلس شورای ملی برنده شوند، اعتراض دارند.
ملت از امام امت توقع دارد، برای این خیانت و حفظ افکار عمومی، وزیر کشور و برخی از دست اندرکاران در این امر از مقام خود ساقط شوند و نیز خوب است از اعضای شورای لانه جاسوسی بخواهند پرونده دو نفر از اینها را که با امیر انتظام شریکند، عرضه کنند تا نگویند یکی از بدکاران را زندان و بقیه را امیر نموده اند.
امام امت، با فردی که امام جمعه‌ی تهران کرده اید – آقای خامنه ای – برای دوستان، جاه طلبی او روشن است، نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقه تقوائی مستحکم. و با وجود علما و فضلای بسیار تهران، مسلما از این کار ناراحت می شوند، صلاح است تجدید نظر نمایند و با افراد بی نظر مشورت نمایید نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار.
خدا می داند با آن که جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم و ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم، در این مرحله وظیفه شرعی خود می دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می شود و تاریخ انقلاب اسلامی را لکه دار می کند. توسط نوشتن و عرضه به مجتمع اسلامی مبارزه نمایم. اگر دستوری هست توسط حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای توسلی عنایت فرمایید.»
سید علی خامنه ای هم بعد از اطلاع از موضوع در تاریخ اول بهمن ۱۳۵۸ با روزنامه کیهان مصاحبه کرد و به اتهامات شیخ علی تهرانی پاسخ داد.
سومین امام جمعه موقت تهران در پاسخ به این پرسش که اصولا انگیزه علی تهرانی در این مورد چه بوده و بطور کلی بگویید چه دست هایی وجود دارد که می خواهد طبقه روحانیت مبارز را از درون از هم بپاشد، اظهار داشت: «من قبل از این که به این پرسش پاسخ بگویم باید عرض کنم که دراین زمینه من خودم را بزرگ تر از آن می دانم که به این اتهامات واهی پاسخی بگویم و اصولا دلیلی نمی بینم که به اینگونه حرفها پاسخ بگویم.

باز شدن دُمل چرکین

با درگذشت مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی نخستین امام جمعه تهران در ۱۹ شهریور ۱۳۵۸، مسئولیت یک ماه و نیمه ایِ ایشان در کسوت امام جمعه موقت تهران به انتها رسید و بنیانگذار جمهوری اسلامی آیت الله حسینعلی منتظری را به عنوان جانشین ایشان انتخاب نمود اما او نیز به سبب مشغله درسی و کاری و حضور مستمر در شهر قم، پس از چند هفته از رهبر کبیر انقلاب اسلامی خواست تا این مسؤولیت را بر دوش شخص دیگری بگذارد. امام نیز آیت الله سید علی خامنه ای را به عنوان سومین امام جمعه موقت تهران منصوب کردند و ایشان نخستین نماز جمعه تهران را در تاریخ ۲۸ دی ۱۳۵۸ را با حضور مردم و برخی کارگزاران ارشد نظام برگزار کردند.
اولین نماز جمعه آیت الله سید علی خامنه ای در کسوت امام جمعه موقت تهران

منبع: